در وادی مردم سالاری به هیچ وجه موفق نبوده ایم!
سینمای مستند برخلاف اینکه اهمیت ویزژه ای در مجامع علمی و فرهنگی جهانی دارد و ارج و قدری که در این عصر موسوم به اطلاعات و ارتباطات پیدا کرده،متاسفانه در کشور ما فراموش شده است.در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی هرچند در عرصه ی سینمای داستانی تحول و شتاب چشمگیری را شاهد بوده ایم ولی به یقین در وادی سینمای مستند به هیچ وجه موفق نبوده ایم.این در حالی است که سینمای مستند ایران برخوردار از پیشینه نسبتا درخشانی است و در کارنامه خود اثار ارزشمندی همچون موج،مرجان،خارا(ابراهیم گلستان)گودمقدس (هژیر داریوش)تهران،ایران و اون شب که بارون اومد( کامران شیردل)خانه سیاه است(فروغ فرخزاد)و انسوی هیاهو،سردی اهن،مرثیه(خسرو سینایی)را دارد.اگراز تلاش های موردی برخی افراد و هنرمندان به صورت خودجوش بگذریم به جرات میتوان گفت در عرصه سینمایی مستند کاری نه از نظرعلمی و نه از نظر برنامه ریزی و مدیریت اتفاقی نیافتاده است حال انکه به اعتقاد کارشناسان ومحققان سینمایی و هنری،سینمای مستند،فرهنگی ترین و فرهنگ سازترین شاخه از میان شاخه های سینمایی است.من معتقدم عرصه سینمای مستند و تجربی ما برای شکوفایی نیاز جدی به سرمایه گذاری دارد.ممکن است بازدهی فوری و سریعی مثل فیلم های داستانی سینمایی پرهیجانی نداشته باشد،از هررو برای تهیه کننده های خصوصی حمایت وپشتگرمی وپشتیبانی مراکز دولتی اجتناب ناپذیر است.ولی به یقین،هرنوع سرمایه گذاری در این عرصه که به واقع سرمایه گذاری روی دانش جامعه است سرمایه گذاری هدررفته ای نیست.
کشور ما،کشوری است که از اقوام مختلف با روحیات کاملا متفاوت و با شرایط زندگی گوناگون و امکانات متغیر این اقوام و گروه ها با بهترین شناخت از یکدیگر در قالب یک ملت زندگی می کنند.اینجاست که سینمای مستند با انعکاس و تصویر این تفاوت ها و برجسته سازی تشابهات فرهنگی،روحی و روانی،اعتقادی و سنتی قادر خواهد بود در تلطیف قلوب و یکپارچگی ملی موثر باشد.